عبدالله موحّد

ساخت وبلاگ
شوق دیدار...1 شوق دیدار تو افکنده به جانم شرریای که در دیده من از همگان خوبتری...2 آتش عشق تو جان و دل من سوخته استاز سـر مهر،بر این سوخته بنـــــما نظری...3 به خرابـات شدم تشــــنه دیدار جهاندیدم از جام جهان بین که تو چیز دگری...4 گو صبا را که سحرگاه ز کویت آردسوی این عاشق آشفته تنها،خبری...5 می گشودم به هوای تو از این خانه ی غمبــــــــهر پرواز اگر بود مــرا بال و پری...6 ساقی دهر،به من باده تلخی داده ســتمِیِ دیدار تو خواهم که تو شهد و شکری...7 رفته از دست بهاران و رسیده ست خزانجـــــــز تماشای جمال تو ندارم ثمری...8 می کنم روی به هرجا،چو شبی تاریک استجــــز به سوی تو که مانند فروغ سحری...9 بی تو دلتنگ و پریشانم و غمگین و غریببهـــــر دیدار،از این غمکده بگشای دری...10 آرزویم همه این است که این شیفته راباده ی وصل بنوشانی و با خویش بری...11 گرچه همواره در اندیشه ی کویت بودمبخـــتم افسوس نشد یار،برای سفری...12 جای آن است در این خون جگر خوردن مندستـــی از مِهر،کشی بر سرِ خونین جگری...13 آخرین حرف من این است که بادا جاویدبر سرم سایه لطفــت که ز عالم تو سری...14 گفتم از بهر تو سازم غزلـــی درخورِ تومن که جُز چامه سُرایی نشناسم هنری...15 گرچه شایســته شانت نبود شعر هژبربپذیرش که ندارد به از این،شعر تَریهژبر پاکزاد22 خُرداد 1375 خورشیدیاز کتاب گوهر پارسی عبدالله موحّد...
ما را در سایت عبدالله موحّد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koopal بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:04

فرارسیدن نوروز پیروز باستانی مبارک...فرا رسیدن نوروز پیروز باستانی که یادگار بزرگو بی مانند کهن روزگاران تاریـــخ بشری ست و چون گــوهــریتابان بـر تارک تمدّن افتخار آمیز می درخشد و در دل های پاکانو اندیشمندان ایران زمین بالانشین است ، سرفرازم کـه خداینــوروز آفرین و آغازگر همه ی خوبی ها توان داده تــــا با بهترینآرزوها و با بی ریایی برخاسته از معرفت آموزی های پدر و مادروالا گــــوهرم ، بـر پیران و جوانان خلخالی و همروستایی هـایپرمهرم ، با یاد خیری از رفتگان سرزمینم کـه بنیادهای نیکشانرا برایمان یادگار گذاشتند ، تهنیت گـــو باشم و آغاز سال 1403خورشیدی را شادباش گفته ، برای چنارلق سر بـــــر آسمان ــکشیده ، سالی سرشار از همه ی نیک بختی هــا بخواهم . دراین زلالی احساس و پاکدلی کــــه ارمغان والای دادار بیتاست ،سر بر آستان آسمانی اش می سایم که با نـــوروز بی جانشینمفتخرمان ساخته و به رغم کوته اندیشی هــــای پاره ای بدبینو ناتوان از درک درست خواست های پروردگار عالم آرا، می رویمتا بساط هـــرچه اهریمنی ست برچینیم و بــــر ایران و ایرانی درلحظه هــــای رستاخیــــز طبیعت ، همزمان با نخستین بـــرآمدنخورشید فروردینی ، عید فرازمند را تبریک بگوییم .همروستاییان عزیز چنارلقی و هم سرزمینی هــــــای نجیبماز برنــدق تا سجهرود ؛ از جعفرآباد تا زاویـه ؛ از آهو تا خساره ؛ ازشال تـــــا گیلوان ؛ از نیمهیل تــــا ایسبو ؛ و از فییین تــا تیل و ...پیـــروزمند باشید و نوروز پیروز تری را تجربه کنید ....هژبر پاکزاد1فروردین 1403 خورشیدی عبدالله موحّد...
ما را در سایت عبدالله موحّد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koopal بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:04

زندان تنهایی ......میـــــان آشنــایان این غم نا آشنــــایی راکه را گویم که میگیرم سراغ آشنـــایی را.....ز بیـــــداد جداییها جوانی از بــــرم بگریختکنون تاراج پیری اقتضا دارد جدایــــی را.....دل دیوانه ام چون گل که آنسان دلربایی داشتبه پای آرزو پرپر نمود آن دلــــــربایی را.....در این غمخانه ای ایران غریبیهای من بنـــگرکه در روز تو می جویم نشان روشنــایی را.....مرا با ایــــــن وفاداری که باشد رسم و آیینمسزاوار است کز یاران ببینم بی وفــایی را؟.....چرا با من ریا ورزند آنــــانی که میـــــــدانندگریزان از ریایم؛ دوست دارم بی ریایــی را.....مرا بـــــال و پری باید که از زندان تنهـــاییبه پرواز آیم و جویم در آزادی، رهایــی را.....اگر در آسمان هم سنگ محنـــت بر سرم ریزدجدا هرگز نمی سازم ز خود عشق خدایی را .....به جز درگـــــاه بی همتای تنها سر نمی سایمکه میبینم در آن، شان و شکوه پارسایی را.....گدای در گهت هستم خدای حـــــامی پاکان!مباهات فراوان میکنم من این گدایــی را.....هــــــژبر سوته دل سنگینی کوهی به جان داردخدایا! از تو میخواهد رموز رهگشایـــی را .....هژبر پاکزاد2 آبان 1362 خورشیدیاز کتاب گوهر پارسی عبدالله موحّد...
ما را در سایت عبدالله موحّد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koopal بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 18:04